داریوش یزرگ
داریوش یکم ، فرنام به داریوش بزرگ، پسر ویشتاسپ، همسر آتوسا و داماد کوروش بزرگ، سومین پادشاه هخامنشی بود.
داریوش در زبان لاتین «دَرَیوس»، زبان یونانی «داریوس» و در پارسی باستان «دارَیَوَهوش»واگویی میشود. آرایه این نام در زبان ایلامی «داریامائویس»، در زبان اکدی «داریاموس» و در زبان آرامی «دِرایس» و «دِرایوس» است و گمان میرود نام یونانی دیگرش «داریائوس» باشد. این نام در زبان پارسی باستان بهمعنای «استوار نگاه میدارد آنچه نیکوست را» میباشد.
این نام در نگارش بابلی سنگنبشته بیستون به گونه [ داریاموش ] امده است: من «داریاموش«(داریوش)، شاه، پسر «اوشْتاسْپَه» (ویشتاسپ)، «اَهَمَنیش» (هخامنشی)، شاه شاهان، پارسی، شاه «پَرسو» (پارس).
وی در سال ۵۲۲ پیش از زایش، با یاری چندی از بزرگان هفت خانواده اشرافی پارسی با کشتن گئومات مغ بر تخت نشست. پس از آن به فرونشاندن شورشهای درون مرزی پرداخت. فرمانروایی شاهنشاهی را استواری بخشید و سرزمینهایی چند به شاهنشاهی افزود. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود.
بازگشت به میهن
در چله تابستان سال 52 داریوش جوان 28 نیزه دار و آجودان پیشین کمبوجیه پس از مرگ پادشاه خود در شام دواره به میهن باز گشت .تمام سرزمین هایی که به در گذار پیمود، بابل، شوش و هتا سرزمین بنیادین نیا ی او به دست ستمگران در آمده بود.بزرگان و درباریان شاه به ولایات خویش رفته و کناره گیری اختبار کرده بودند و آرامش خفقان آوری همه جا فرمان فرما بود.
در هنگامی که از بزرگان هخامنشی ها در رسته ی فرزندان پسر تنها خاندان ارشامه و پسر او ویشتاسپه بجای مانده بود.گوتامه چیرگی خویش را کم کم با به هم ریختن ساختمان مردمی دولت کوروش استوار می کرد.گوتامه برادر اوروپستس(مغی که کمبوجیه در گذار مصر جانشینی را به او سپرده بود)نماینده ی سود ماد ها نبود، وانگه نشان یک رسته ی اندک و کهنه پرست و کهنه بود.
در آغاز چنین به دید می رسید که بنای دولت داریوش از هم گسیخته خواهد شد و داریوش و اندیشههای بزرگ شیر مردی آریایی او را زیر آوار بلند پروازی خاکسپاری خواهد کرد، ولی در برابر آنچه امید می رفت در در درازنای زمان نزدیک به یک سال داریوش سستی نا پذیری و پشتکار پولادین و بیپروایی بی مانند همه نیروهای شورشی ، دشمن و ناسازگار را شکست داد و این سرزمین سپنتا را جستاند و آرامش و بزرگی را به ارمغان آورد.بدین گونه داریوش توانست در این سال نیرو هایی که دولت در رودررویی با گزندها به آنها پشت گرمی داشت را بشناسد.
آئین گذاری در زمان داریوش
شاید با ارزش ترین دستاورد و بزرگترین بازمانده او گردآوری نخستین گروه آیینهای همهگیر دیوانی و مردمی باشد.در میان تیرههای ایرانی از پیش تر فرسار(قانون) بوده ولی یک فرسار همه گیر که همه ناچار به پیروی از آن باشند بیپیشینه بود.شاهنشاهان پیش از داریوش مانند کوروش، کمبوجیه و بردیا همه باورمند به واگذاری دستورها به قدرت های بومی بودند.
دو نکته در دستورهای داریوش آنها را از دستورهای پیش از خود سوا و دگرگون می کند :
الف) مسئله نام بردن ویژه داریوش به پشتوانه این آئین نامه از سوی اهورامزدا است(این کار پافشاری و باور داریوش بر یکتا پرستی را نمایان می کند)
ب)نامیکه داریوش به قانونمی دهد.در لوح های بابلی و آشوری فرسار به نام (گروه آرا)شناخته می شد و هر کدام از قواعد بر پایه دیدگاه یک دادرس در زمینه یک دادخواست روشن بنا شده بود، اما داریوش آساهای خود را «دات» می نامد(ریشه واژه داد)و به چَم دادخواهی و دادگستری است.
آرمان بزرگ داریوش، پشتیبانی از مردم در برابر ستم به دست فرسار و پایه گذاری آساهای یکسان در همه گستره شاهنشاهی بی کران هخامنشی بتواند داد مردم را بستاند، که این کار در زمان خود بیهمتا و تازه بود.داریوش در همه زمینه ها آیینی برنهاده بود.
سرپرستی کارهای درونی
در این باره جُستار فراوان است تنها به این نکته نمارِش می کنیم که داریوش بزرگ با کوچاندن مردم کشور از جایگاهی به جایگاه دیگر که شیوه ی پادشاهان آشور بویژه از زمان تیگلات پلیسر سومبه پس بود، ناسازگار بود و این کار را درخور سرپرستی کشوری به پهناوری و بزرگی و شکوه ایران نمی دانست.
داریوش بزرگ در سرپرستی چیرهگی های فراخ هخامنشیان و برپایی راه ها و گذرگاه ها و رفت و آمد نیروهای ارتشی ایران در لشگرکشی به یونان و آسیای کوچک و مصر و پیشرفت بازرگانی و داد و ستد و زدن مسکوکات و سازمان کشوری کارهایی بی پیشینه و برتری نمود.
رامیاری بازرگانی داریوش
آیینهای داریوش در زمینه بازرگانی ، همه زمینه های بازرگانیرا دربر می گرفته.کشاورزی و بازرگانی بومی به گونه یکسان و سازمند و قانونمند شد و بازرگانی دوردست در سراسر شاهنشاهی با اتکای «دات» پشتیبانی بایسته را پیدا می کرد.
برچسبها:
اهورامزدا خداییست بزرگ، بزرگترین خدایان
که زمین را آفرید
که آسمان را آفرید
که مردم را آفرید
که شادی را برای مردم آفرید
که خشایارشا را شاه کرد
یگانه فرمانروای بسیاری
من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان
شاه مردمان بسیار
شاه در این زمین دور و پهناور
پسر داریوش شاه هخامنشی
گوید خشایارشا: داریوش شاه که پدرم بود، به خواست اهورامزدا بناهای زیبایی ساخت و او دستور داد این سنگنبشته کنده شود.
اما نوشتهای در آن کنده نشد
پس از آن من دستور دادم این نوشته کنده شود.
باشد که اهورامزدا و خدایان دیگر مرا نگاه دارند، شهریاری مرا ، و آنچه که من ساختهام .
گفتار خشایارشا در سنگنبشته وان ترکیه
نام خشایارشا از دو بخش "خشای" به چَم (شاه) و "آرشا" به چَم (مرد) پدیدار شده و به چَم «شاه مردان» است، چَم(معنی) این نام میتواند «کسی که در میان شاهان پهلوان است» یا فرمانروای پهلوانان باشد. خشایارشا در زیشمار (سن) سی و چهار سالگی به پادشاهی رسید.
خَشایارشای بزرگ، فرنام به شاه شاهان پسر داریوش بزرگ و آتوسا دختر کوروش بزرگ، چهارمین پادشاه هخامنشی میان سالهای (۴۸۵ تا ۴۶۵ پیش از زایش) بود.
بزرگترین شاهنشاهی روزمهان
رکورد بزرگترین شاهنشاهی جهان ازدید توده مردم را شاهنشاهی هخامنشی در روزگار خشایارشا نزدیک ۴۸۰ پیش از زایش با داشتن ۴۴ درصد توده مردم سراسر جهان از آن خود دارد.شاید از همین روی می باشد که وی دشمنان فراوانی دارد و بیشترین نکوهشات از سوی باختریان و بیشترین یاوه گویی ها در میان شاهان ایران در باره خشایارشا افسانه ای می باشد.خشایارشا این ابر مرد کهن نگاری ایران زمین، شاه شاهان،یکه تاز بیهمتا و یگانه نیرو زمان خود همه ابر قدرتها و شاهنشاهی های زمان خود را شکست داد و بر آنها چیره شد و بزرگی شاهنشاهی باختریان را در هم شکست و آنها را به زیر پرچم ایران فرمانبردار خویش نمود. میتوان گفت پس از خسرو پرویز دومین شاهنشاهی بزرگ کهن نگاری جهان از دید گستره جغرافیایی را در روزگار شاهنشاهی ایشان جهان به خود دیده است.
برچسبها:
ایران پیش از راهیابی آریایی ها
پیش از آریاییان شهرنشینی(تمدن)های تپورها در تبرستان (مازندران) ، شهرنشینی ایلام (در اپاختر(شمال) خوزستان)، شهرنشینی جیرفت (در کرمان)، شهرنشینی مردمان تپه سیلک (در کاشان)، شهرنشینی اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و شهرنشینی کاسیها (در کرمانشاه و لرستان) و شهر سوخته (در سیستان) در سرزمین ایران بودند.
ایلامیان یا عیلامی ها از هزاره چهارم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. ، بر بخش بزرگی از سرزمینهای جنوب باختری پشتهٔ ایران فرمانروایی کردند. به فرمانروایی رسیدن ایلامیان و نیرو یافتن خاندان ایلامی پادشاهی اوان در اپاختر دشت خوزستان با ارزش ترین رویداد رامیاری(سیاسی) ایران در هزاره سوم پ. م. است. تا پیش از راهیابی مادها و پارسها، کهن نگاری سرزمین ایران سرشار از پیشامدهای شهرگرایی های کهن بالا می باشد. دیدگاهی که امروز بیش از هر دیدگاه دیگری در میان آگاهان پذیرفته است اینست که دودمانهایی که خود را آریایی (آریایی در زبان ایشان به چَم پاک نژاد یا پاکزاد بود) میخوانندند در پایان هزارهٔ دوم پیش از زایش (در این روزمهان دوگانگی بسیار است) به پهنه ایران سرازیر شدند و از دید دسته ای دیگر از کهن نگاران و پژوهنده گان آریایی ها از ابتدا در پهنه ایران می زیسته اند. از بررسی استورهها و زبان ایشان برمیآید که ایشان خویشاوندی نزدیک با هندیان داشتند و گویا پیش از آمدن آنان به ایران و کوچ دستهٔ دیگر به هند با هم میزیستند. به هر روی آنچه آشکار است اینست که هر دو دسته خود را آریایی میخواندند.
این نوشتار از سوی اهورا (Ahouraa.ir) پخش شده، مهر ورزیده و بن مایه را یاد آوری کنید!
برچسبها:
شهر گور
نخستین شهر دایرهای شکل ، شهر ساسانی گور در ایران محسوب می شود. این شهر بعدها توسط اردشیر بابکان ( در اوایل قرن سوم میلادی ) بنیانگذار امپراطوری ساسانیان احیا و به عنوان پایتخت امپراطوری برگزیده شد و خورهٔ اردشیر یا شهر گور نامیده شد. شهر گور (اردشیرخوره یا فیروزآباد قدیم) محلی باستانی است در شهرستان فیروزآباد، استان فارس. گور در زمان آبادانی خود، مرکز بخشی از استان پارس ، به نام کوره اردشیرخورّه بود. شهر گور باستانی اکنون متروک مانده و شهر کنونی فیروزآباد در سه کیلومتری آن قرار دارد. طرح و الگوی این شهر دایرهای شکل است و به قطر دو کیلومتر دارای چهار دروازه اصلی بوده و بناهای حکومتی و محل اقامت درباریان در آن قرار داشته است. شهر گور اولین شهر دایرهای در ایران و یکی از نخستین شهرهای دایره ای در جهان نیز محسوب می شود.قدمت شهرگور به دوره هخامنشیان میرسد. در زمان هخامنشیان این شهرستان از قطبهای تجاری مهم امپراطوری و جهان محصوب میشده است که پس از حمله اسکندر مقدونی و ناتوانی وی در تسخیر این شهر، با جاری ساختن رود "تنگ آب" به روی شهر موجب غرق شدن این شهرستان در آب شد.
نقش چهار شاهزاده ساسانی، دو زن و یک مردن جوان را به همراه یک نوجوان نشان می دهد که با لباس های اشرافی در کنار یکدیگر ایستاده اند. رنگ های به کار رفته در این نقاشی بیشتر سبز و قرمز اخرایی است و سبک نقاشی نشانگر تاثیر هنر اوایل دوره ساسانی از سبک هنری اشکانی است. قطر شهر گور ۲ کیلومتر و دور تا دور آن را حصاری خشتی با خندقی به عرض ۵۰ متر محصور کرده است چهار دروازه به نامهای دروازه هرمز در شمال، دروازه اردشیر در جنوب، دروازه مهر(میترا) درشرق، دروازه بهرام در غرب، ورودی های این شهر را تشکیل می دهند. در بخش مرکزی شهر به شعاع ۴۵۰ مترکه به وسیله حصاری از سایر بخش های شهر مجزا می شده بناهای حکومتی ومحل اقامت درباریان بوده مهم ترین بناهای آن شامل:منار وتخت نشین(طربال) است.
برچسبها: