برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

ميخ    در    ديوار

سعي كن  حتماً همه متن را تا آخرين جمله بخواني. از همه مهمتر جمله آخر است كه بايد خوانده شود.

يكي بود يكي نبود، يك بچه كوچيك بداخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب.

روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخ ها را در ديوار سخت بكوبد.

 بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد.

روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخ ها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: « دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخ هايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود. پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزكي به همان بدي يك زخم شفاهي است. دوست ها واقعاً جواهر هاي كميابي هستند ، آنها مي توانند تو را بخندانند و تو را تشويق به دستيابي به موفقيت نمايند. آنها گوش جان به تو مي سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آنها هميشه مايل هستند قلبشان را به روي ما بگشايند.»

  لطفاً اگر من در گذشته در ديوار شما حفره اي ايجاد كرده ام مرا ببخشيد.

  « پشت سرمن قدم برندار، چون ممكن است راه رو خوبي نباشم، قبل ازمن نيز قدم برندار، ممكن است من پيرو خوبي نباشم ، همراه من قدم بردار و دوست خوبي براي من باش.»

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

نصايح زرتشت به پسرش

آنچه را گذشته است فراموش کن وبدانچه نرسيده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فکر کن
هيچکس راتمسخر مکن
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
خود برايخود، زن انتخاب کن
به شرر و دشمني کسي راضي مشو
تا حدي کهمي تواني، از مال خود داد و دهش نما
کسي را فريب مده تا دردمندنشوي
از هرکس وهرچيز مطمئن مباش
فرمان خوب ده تا بهره خوب يابي
بيگناه باشتا بيم نداشته باشي
سپاس دار باش تا لايق نيکي باشي
با مردميگانه باش تا محرم و مشهور شوي
راستگو باش تا استقامت داشته باشي
متواضع باشتا دوست بسيار داشته باشي
دوست بسيار داشته باش تا معروف باشي
معروف باشتا زندگاني به نيکي گذراني
دوستدار دين باش تا پاک و راست گردي
مطابقوجدان خود رفتار کن که بهشتي شوي
سخي و جوانمرد باش تا آسماني باشي
روح خود رابه خشم و کين آلوده مساز
هرگز ترشرو و بدخو مباش
در انجمننزد مرد نادان منشين که تو را نادان ندانند
اگر خواهي از کسي دشنام نشنوي کسيرا دشنام مده
دورو و سخن چين مباشانجمن نزديکدروغگو منشين
چالاک باش تا هوشيار باشي
سحر خيزباش تا کار خود را به نيکي به انجام رساني
اگرچه افسون مار خوب بداني ولي دستبه مار مزن تا تو را نگزد و نميري
با هيچکس و هيچ آييني پيمان شکنيمکن که به تو آسيب نرسد
مغرور و خودپسند مباش، زيرا انسانچون مشک پرباد است و اگر باد آن خالي شود چيزي باقي نمي ماند

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

صلیب پارسی یا صلیب آریایی به دیواره عظیم نقش رستم گفته می شود که در آن 4 عدد صلیب به ارتفاع بیشتر از یکصد متر در دل کوه حک و تراشیده شده است. صلیب که عربی شده واژه چلیپا می باشد سمبل خورشید و میترایئسم بوده است و ایرانیان قدیم و سپس زرتشتیها برای سالها از آن به عنوان نماد سعادت استفاده می کرده اند بویژه ساخته شده آن از چوب یا سنگ را بر روی گورها نصب می کرده اند و صلیب مسیحیان نیز برگرفته از آن است.

صلیب آریایی یا صلیب پارسی اصطلاحی است که برای نخستین بار در کتاب (( خلیج فارس ( کنداب پارس ) نامی کهن تر از تاریخ )) از آن ضحبت شده و سپس در ویکیپدیا انگلیسی ترجمه آن آورده شده است اما به طور خلاصه چون + صلیب از نمادهای آیین مهرپرستی است و بزرگترین صلیب حکاکی شده در دیوار نقش رستم می باشد آن دیوار با چهار صلیب آریایی یا پارسی نامیده است . در اوستا میترا مقام شامخی دارد و در زمان پیش از اوستا و رستاخیز زرتشتی بزرگترین خدا به شمار می آمد. این نشانه א که صلیب ( عربی شده چلیپا ) شکسته نامیده می شود در حقیقت نشانه خدای خورشید آریایی است زیرا در ایران و هند هزاران سال پیشینه دارد. این نشانه א نخستین بار در حدود خوزستان یافت شده و مربوط به هفت هزار سال پیش از میلاد می باشد به این ترتیب پیشینه تاریخی آن در ایران بسی کهن تر از پیشینه آن نزد آریایی های هند است و هرتسفلد آن را گردونه خورشید نامیده است. در گرمی مغان آذربایجان گورهای خمره ای از دوره اشکانی به دست آمده که میان آنها پارچه ای بسیار زیبا بافت شده است که دارای این نقش می باشد. همچنین این نگاره بر دهانه پاره ای از خمره های سفالین که مرده ها را در آن می گذاشتند دیده شده است در موارد دیگری چون جام تپه حسنلو ، جام زرکلاردشت ، گردنبند عقیق مربوط به دوره اشکانی ، گردنبند زرینی مربوط به هفت هزار سال ق م در رودبار گیلان این نگاره به چشم می خورد. گردونه خورشید نخست به این شکل א بوده و کم کم خطوط منحنی از بین رفته گاهی به صورت + و گاهی با خطوط شکسته ولی با زاویه 90 درجه ترسیم شده و شکل هندسی و ترکیب کامل یافته است. اقوام باستانی بسیاری از جانوران را می پرستیده اند و از همین جا تورتمیسم پیدا شده است. یکی از این حیوانات بز کوهی است که مظهر سودرسان طبیعت ، یعنی خورشید بوده است این نقش بر ظروف بازمانده از سده های پیش از میلاد دیده شده و مهمتر از همه رابطه ای است که مردم باستانی میان هلال ماه و خورشید و شاخ بز کوهی قرار داده بودند. در بسیاری از سفال ها در میان انحنای شاخ این جانور و نیز پشت آن نشانه + یا א دیده می شود. مثلا بر لیوان سفالین مربوط به 3100 سال پیش از میلاد که در سیلک کاشان به دست آمده نگاره + در انحنای شاخ گوزن پیدا است. با نگرش به اینکه نشانه گردونه مهر به شاهین و فروهر هم بسیار نزدیک است می توان پنداشت در زمانی که از اهمیت مهر کاسته شده نشانه مقدس میترائیسم رفته رفته به شاهین مبدل شده و این شاهین و نگاره فروهر تمام جاذبه معنوی و روهانی این نشانه را گرفته و مظهر فر و شکوه مینوی گردیده است. هم اکنون این نقش را به گونه ای دیگر بر کاشی کاری سر درب خاوری آرامگاه بایزید در بسطام می توان دید. میترا ، خداوند آبها و دریاها نیز هست و یکی از صفات او اود – دام یعنی محاصره کننده است و همسر او وارونی الهه شراب است و در اساطیر گاهی با نام های چون سورا یا ماد نیز خوانده می شود. غسل تعمید مسیحیان ، ظرف آب متبرک در کلیسا ، سقاخانه ها و حوضچه هایی که در داخل مساجد و تکیه های مسلمانها برپا می کرده اند همه از یادگارهای کیش میترا است ، زیرا که در مهریشت به روشنی از غسل و شستشو در آیین میترا یاد شده است. آیین مسیحیت از کیش میترا متولد شد. همام طور که در مهرابه ها چشمه آب جاری بود ، در نقش ها و تابلوهایی که یافت شده ، مرشد مهری ، یا مغان میترا ، در حال تعمید مومنان مشاهده می شود. علت اصلی اهمیت فوق العاده ای که برای شستشو در رم قایل می شدند همین اعتقاد به میترا بود. ماهی نیز یکی از نشانه های مسیحی بود که در قرون ابتدایی برای شناسایی هم چون رمزی از آن بهره می جستند. این نیز چون غسل تعمید ، نشان و رسمی بوده از کیش میترا. در یکی از مهرابه های اروپا ، برابر پای میترا یک ماهی نقش شده و این رمز و نشان مسحیت ، نشانه ای است از کیش میترا. بسیاری از رموز و اسرار میترا بر خلاف آنچه مشهور شده ، اصل و بنیان ایرانی خود را حفظ کرده است. آنچه امروز به نام غسل تعمید میان مسیحیان متداول است مانند بسیاری از مراسم و آداب دیگر ، از آریایی ها اقتباس شده است. ناگفته نماند که این عمل در زمان اقتباس در میان اقوام آریا بسیار کهنه و زمان گرفته بود. در هند ، تبت ، روم ، یونان و مصر نیز که بعد ها غسل تعمید رایج شد ، این آیین را از ایرانی ها گرفته بودند. در تبت ، چون چند سالی از تولد کودک می گذشت ، طی مراسمی در معبد و در برابر آتش به غسل تعمید او اقدام می شد. به نام نامی خورشید ، کودک را در حالی که سرودهای مقدس می خواندند سه بار زیر آب فرو بده بر او اسمی می نهادند و علامت صلیب را بر سینه تعمید یافتگان نقش می کردند. نکته مشترک آن بود که در این مراسم به نام خورشید ، به خدای خورشید متوسل می شدند. میان زرتشتی های قدیم و ایرانیان پیش از اشوزرتشت نیز غسل تعمید کودکان در مهرابه و آتشکده ها مرسوم بود. در مهرابه ها برابر آتش ، به نام خدای خورشید ، کودکان توسط مغان در آب فرو برده شده پس از آن نام گذاری می گردیدند. در اوستا ، میترا و خورشید به هم بسیار نزدیک هستند. در متن اوستایی مهریشت ، میترا خدای شکست ناپذیر جنگ است و سربازان و جنگ آوران در آوردگاه از او یاری می جویند و میترا نیز به سرعت به یاری آنها می شتابند. جنگاوران مهر آیین ، همواره پیروزی را از آن خود می دانستند. در بندهای اولیه مهریشت می توان به مقام سرباز و روابط او با میترا و چگونگی حمایت میترا از وی پی برد.

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

سراسر نمای نقش رستم در شهرستان مرودشت

  کعبه زرتشت بنای مکعبی شکل معروف به کعبه زرتشت در مقابل نقش رستم واقع در شهرستان مرودشت

نقش رستم نام مجموعه باستانی در شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که یادمان‌هایی از ایلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است. آرامگاه چند تن از پادشاهان هخامنشی (از جمله داریوش بزرگ و خشایارشا)، نقش برجسته‌هایی از وقایع مهم دوران ساسانیان (از جمله تاجگذاری اردشیر بابکان و پیروزی شاپور اول بر امپراتوران روم)، بنایی موسوم به کعبه زرتشت و نقش‌برجسته ویران‌شده‌ای از دوران ایلامیان در نقش رستم قرار دارد.

نقش رستم در شمال مرودشت در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از تخت جمشید واقع شده‌است و نام آن مانند نام‌های تخت جمشید، نقش رجب و بسیاری نام‌های مکان‌های تاریخی دیگر، ارتباط مستقیم تاریخی با آثار موجود در آن ندارد.

آرامگاه‌های هخامنشی

آرامگاه چهار شاه هخامنشی در نقش رستم جای گرفته‌است. هر چهار آرامگاه شکلی شبیه علامت + دارند و در دل کوه با ارتفاع قابل توجهی از سطح زمین قرار دارند.

آرامگاه داریوش اول: از بین چهار آرامگاه موجود، فقط این آرامگاه کتیبه دارد و تعلق آن به داریوش اول محرز است. در شاخه بالایی آرامگاه، شاه با لباس پارسی و کمان به دست بر روی سکویی سه پله ایستاده و در حال انجام مراسمی است که می‌تواند شاهی یا مذهبی باشد. تصویر فروهر در بالای سر و پیشاپیش پادشاه قرار گرفته‌است و شاه دست خود را به علامت احترام رو به این تصویر گرفته. سی تن از نمایندگان قبایل مختلف تخت شاهی و سکوی سه پله روی آن را حمل می‌کنند.

در قسمت میانی آرامگاه حفره‌ای وجود دارد که ورودی آن مشابه درها و سرستون‌های هخامنشی در سنگ حجاری شده و نمایی از یک ساختمان مشابه ساختمان‌های تخت‌جمشید را نشان می‌دهد.

درون حفرهٔ آرامگاه سه اتاقک در دل کوه کنده شده‌است که در هر یک سه گور صندوق مانند قرار دارد. تمام این اتاقک‌ها و گورها خالی‌اند و احتمالاً توسط لشکر اسکندر غارت شده‌اند.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

▪ آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند برگذیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر تهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره ) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد


▪ آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلمیات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بداند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگذین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت .. ( داریوش به حق متعلق به زمان خود نبود و ۲۰۰۰ سال جلو تر از خود می اندیشید

▪ آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ – ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغد آورد

 

▪ آیا میدانید : داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بود آزاد کرد

▪ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهرای بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت

 

▪ آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۶۵ سال به طول انجامید

 

▪ آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن – کره – عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند

▪ آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق همراه بوده است

▪ آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی “دنی تون” بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است

 

▪ آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گذاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند

 

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

داریوش بزرگ

داریوش منتسب به یکی از خاندانهای فرعی سلسه هخامنش است ، جد داریوش (ارشام) که در آن زمان زنده بود ، عنوان پادشاهی داشت و پدر داریوش (ویشتاسب) در پارت از حکام بود . کمتر پادشاهی در بدو جلوس به تخت شاهی مانند داریوش با مشکلات زیاد و طاقت فرسا روبرو بوده است . زیرا بعلت غیبت طولانی کمبوجیه از ایران که مدت 4 سال بطول انجامید و اخباری که در غیاب او منتشر می شد ، به تخت نشستن بردیای از نفوذ حکام مرکزی ، در ممالکی که تازه جزو ایران شده بودند کاست و حس استقلال طلبی آنها را تحریک کرد و هر کدام از ممالک تابعه در صدد بر آمده بودند که از ایران جدا شوند . هنگامی که مسئله گیومت مع پیش آمد و به پادشاهی رسید موجب شد دیگران نیز به فکر سلطنت بیافتند .

داریوش در مدت قریب به دو سال مجبور بود با اغتشاشاتی که در همه نواحی مملکت او ایجاد شده بود بجنگد . داریوش برای جلب توجه قلوب مردم مصر ، به آنجا سفر کرد و در حدود 512 یا 513 قبل از میلاد اقدام به جنگ با سکاها کرد . لشکر عظیم ایرانیان از تنگه بسفر گذشتند و تراکیه شرقی را مطیع ساختند و از دانوب عبور کردند . هدف این لشکرکشی برقراری امنیت در مرزهای شمالی هخامنشی بود . داریوش پس از چند هفته پیشروی در دشتهای روسیه ناگریز بازگشت . در زمان داریوش هند غربی نیز تبعه ایران شد . مهمترین وقایع سلطنت داریوش ، شورش شهرهای یونانی در مقابل حکومت ایران است که منجر به جنگهای مدید گردید . در لشکرکشی اول کاری از پیش نرفت . در لشکرکشی دوم ، ایرانیان در ماراتن توفیقی بدست نیاوردند. پیش از آنکه داریوش اقدام به جنگ سوم کند شورشی در مصر روی داد و توجه داریوش به آن معطوف شد . قبل از توضیج در مورد شورش مصر باید گفت که قشون ایران در جنگ ماراتن شکست نخورد بلکه عقب نشینی کرد ویکی از نواقص عمده سپاهیان ایران در زمان هخامنشی این بود که به جز آن قسمت زبده ، که گارد جاویدان بود ، بقیه اسلحه دفاعی نداشتند . مثلا سپرهایشان از ترکه بید بافته شده بود . سربازان جاویدان هم معمولا در قلب سپاه جای می گرفتند و گاهی هم ، چنان که در ماراتن روی داد قلب قشون دشمن را می شکافتند . ولی چون جناحین لشکر ایران نمیتوانستند به واسطه نداشتن سلاح همان قدر پیش روند سپاهیان جاویدان مجبور می شدند برای مساوی داشتن صف خود با باقی جنگجویان عقب بنشینند . زیرا اگر جز این می کردند ممکن بود که سپاهیان دشمن آنها را محاصره کنند . در مورد جنگ ماراتن هم احتمالا چنین شده است . اما در مورد شورش مصر باید گفت : بعضی از مورخان علت این شورش را مالیاتهای سنگینی که بر مردم مصر تحمیل می شده دانسته اند ، اما به احتمال قریب به یقین این علت درست نیست و این طغیان روی داده است :

اولا مصریها بعلت داشتن تمدنی قدیم و مهم ، ملتی بودند که علاقمند به آزادی و استقلال خود بودند ، یونانیها با استفاده از این روحیه مصریها آنها را بر ضد دولت مرکزی تحریک می کردند و علت آن این بود که اولا یونانیها از بزرگی و ثروت دولت هخامنشی وحشت داشتند ثانیا تمام ممالک ثروتمند و آباد آن زمان در حدود دولت ایران داخل شده بود ، پس مشخص می شود علت اصلی شورش مصریها در دوره هخامنشی احساسات ملی و مذهبی بوده که بوسیله یونانیها تحریک می شده است .

داریوش قبل از عزیمت به مصر خشایارشا که از آتوسا دختر کوروش بود به ولیعهدی انتخاب کرد و به تدارک لشکرکشی به مصر مشغول شد که در سال 486 قبل از میلاد بعد از 36 سال سلطنت در گذشت و پسرش خشایارشا جانشین او شد . مقبره وی در نقش رستم  واقع است .


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

ثروت کوروش بزرگ

 

زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.

 کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت. کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.

 سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.کورش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.

اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد


  شاد بودن، تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت
ارنستو چه گوارا
 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

کوروش بزرگ

کوروش که به حق باید بزرگترین مصلح تاریخ بشر خوانده شود – هم از طرف پدرش شاهزاده بود و هم از طرف مادرش ؛ پدرش کامبوجیه پور کوروش پور چیش پیش از نوادگان هخامننش بود که زادبرزاد بر قبائل پارسی حکم رانده بودند ؛ مادرش (( ماندانا)) دختر آشتیاگ پور هو خشتره پور خشتریته پور فره ورتیش بود که این ها نیز به نوبه ی خود زادبرزاد بر قبائل ماد فرمانروائی کرده بود . از این نظر کوروش اصیل ترین فرد روی زمین از مقدس ترین خاندانهای ایرانی شمرده می شد که هم پارس ها و هم مادها به اصالت و برتری او معترف بودند . او نابغه ایی پر شفقت و انسان دوست و سازمان دهی چیره دست بود . او بعد از پیروزی بر آشتیاگ همه ی اعضای خاندان سلطنتی و رجال کشوری و لشکری ماد را مورد بخشایش و نوازش قرار داد و بدینوسیله روسای قبائل ماد را منتگزار و فرمانبردار خویش ساخت . او نه مثل شاهان سامی نژاد میانرودان دست به کشتار و غارت زد و نه به سربازانش اجازه داد به جان و مال رعایای شاه مغلوب دست درازی کنند . او از جنگجویان ماد و پارس ارتش کارآمدی تشکیل داد و به کمک آن در خلال سه سال سرزمینهای دو سوی دریای خزر و خوارزم و سّغد و زرنگان و مَک کّران و نواحی شرقی خراسان را ضمیمه ی قلمروش کرد و فلات ایران را برای نخستین بار در تاریخ زیر یک پرچم در آورد و پادشاهی ایران را تشکیل داد .


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

تاریخ ایران حکایت از آن دارد که مردانی بس بزرگ در ایران زیسته اند و از خود یادگارهای بزرگی فکری و فرهنگی و.....بجای گذاشته اند بر ماست که اینان را بشناسم و بدانیم میراث دار سرزمینی بزرگ هستیم که سابقه طولانی در فرهنگ و تمدن و هنر دارد؛ وظیفه ما بالیدن صرف به داشته های گذشته مان نیست (روایت اینها صرفا بخاطر بالا رفتن عزت نفس هر ایرانی؛ لازم است تا بداند اگر بخواهد از هیچ تمدنی چیزی کم نداشته است و نخواهد داشت )ما می‌خواهیم با معرفی نکات برجسته تمدنهای گذشته به هویت ایرانی خود بیشتر آگاه شویم و بدانیم رسالت پاسبانی از این میراث کار بزرگی است.

در اینجا با این طرز نگاه وصیت نامه داریوش شاه بزرگ هخامنشی که بعد از کوروش سهم عظیمی‌در تمدن ایران باستان دارد را آورده ایم

اینک که من از دنیا می‌روم بیست و پنج کشور جزو امپراطوری ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان و در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم  کشورها نیز در ایران دارای احترام می‌باشند . جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد .
اکنون که من از این دنیا می‌روم تو دوازده کرور زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می‌باشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته بخاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیافزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی‌گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که با سنگ ساخته می‌شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می‌شود حشرات در آن بوجود نمی‌آید و غله در این انبارها چند سال می‌ماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسر خواربار استفاده کن و غله جدید بعد از اینکه زیاد شد  به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو و یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوستی بنمایی ....
کانالی که من می‌خواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و اتمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید آن را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در قلمرو ایران نظم و امنیت برقرار شود ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی و با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشا ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده چون هر دوی آنها افت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند برای مالیات قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضی نگهدار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بدرفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها به این طور خواهد بود که دست روی دست گذارده و تسلیم می‌شوند تا اینکه وسیله شکست خوردنت را فراهم نمایند .


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

ایران درعصر قدیم

ایران قدیم شامل منطقه ای وسیع بین کوههای هندوکش و رودهای جیحون و سیمون و رودهای بین النهرین ودریای مازندران ودریای عمان وخلیج فارس وافوام ایرانی در این منطقه وسیع ، به دسته های متعدد تقسیم میشدند ودر سه هزار سال قبل ازمیلاد سه دسته ازاین اقوام مشخص شده اند یعنی از دسته های دیگر متمایز بودند: پارت ها ، پارس ها و مادها .

آشوری ها مردم کردستان و کرمانشاهی بودند و پادشاه آنان شلمانه سرنام داشت وهر 5 پنج سال یک باردرزمان قبل از کیومرث به همدان حمله میکرد و مردان را میکشت و زنان وپسران رابه اسارت وبردگی میبرد وچشمان پسران را کور میکرد وبه زارعین آشور برای بستن به سنگ گاو آهن میفروخت.

درآن زمان نینوا پایتخت آشوری بود.

مادها در سرزمین غرب ایران حدود اکباتان ( همدان ) زندگی میکردند.

کیومرث درحدود سال 700 قبل از میلاد مسیح حصاری در اطراف ایران ( همدان ) کشید که حدود ده سال به طول انجامید.

سال 612 قبل از میلاد مسیح ، جمشید پادشاه ایران ، به نینوا حمله کرد و آنجا را نابود کرد ولی ناموس آنان و بت های آنان را محترم دانست و هیچ کای به آنها نداشت ، اما نینوا پایتخت آشور را کاملا نابود کرد.

درآن زمان تمام اقوام اطراف ایرانم بت پرست بودند.

سال 536 قبل از میلاد ، پادشاه مادها به دست کوروش پادشاه ایران شکست خورد و منقزض گردید.

سومری ها ملتی در جنوب بین النهرین که از طرف جنوب غربی همسایه ایران بودند ، و خط را به بابلی ها و آشوریها آموختند و بابل در شمال سومر و میان بین النهرین بوده وآشوردر شمال بین النهرین ( عراق کنونی ).

کوروش دربهار سال 536 قبل از میلاد دراکباتان ( همدان ) پادشاه ایران شد.

مادها 500 سال در ایران سلطنت کردند و مغرب ایران فعلی و خوزستان و فارس و قسمتی از مشرق ترکیه فعلی و مناطق قفقازیه تا پای کوه های قفقاز جزء قلمرو آنها بود.

کوروش پادشاه مادها راشکست دادو بادختر او امی تیس که خاله خود کوروش میشد ازدواج کرد.

ارتش کوروش براساس و قوانین ارتش مادها تشکیل شد که به دست های ده هزار، هزار ، یکصد ، پنجاه ، ده و پنج نفری تقسیم میشد و هر دسته فرماندهی جدا داشت که هر فرمانده کوچک براساس  لیاقتی که بدست می آوردند به فرماندهی بالاتر گمارده میشد.و خود کورش هم به همین صورت به فرماندهی بالاتر رسیده بود.

کشور کوروش یک سر آن هندوستان و سر دیگر آن یونان بوده است و کوروش پادشاه مادها و فارس شد.

قارون پادشاه لیدی که وسعت کشورشامل نصف غربی کشور ترکیه امروزی است وقتی سر دار لشگر دشمن را دستگیر میکرد به صلیب میکشید تا بمیرد و گوشت جسدش را لاشخورها میخوردند.

در زمان کوروش ارمنستان جزء ایران بزرگ ، و مردم آن کشور ایرانی خوانده میشدند.

در طول لشگر کشی کوروش به کشور لیدی (کوه های رواندوز ) به پیر مردی در کوهستان برخوردند به نام زوروبل که کاهنمعبد هیکل سلیمان بود ودر چهل و یک سال قبل از آن زمان حمله نبوکد نصر( بخت النصر ) به اورشلیم این مرد در اورشلیم نبود وزنده ماند ،؛ ولی نبوکد نصر تمام زنان و پسران را به کنیزی و غلامی به بابل برد و هیکل را نابود و صاف کرد.

پیرمرد به کوروش گفت در خواب اشعیای نبی را دیدم که به من گفت برو و به پادشاه ایران بگو که در این جنگ با قارون پیروز میشوی ودر عوض این بشارت از او بخواه که قوم یهود را از این بردگی و بدبختی نجات دهد و در ساختن دوباره هیکل کمک کند. در آن زمان 45 تا 70 هزاریهودی در بابل اسیر بودند.

همچنین پیرمرد گفت پیامبران ما پیش بینی کرده اند که در پایان دوره بدبختی ودربدری قوم یهود قبل از نجات آنها جهان بطور وحشتناک تکان خواهد خورد و این واقعه امسال هشتاد روز بعد از آغاز بهار اتفاق خواهد افتاد.

شهر بابل کنار رودخانه فرات ، مرکز دنیای قدیم بود.

ستاره شناسی و ایام نحس و سعید از بابل به کشور های دیگر رفت .

در زمان جنگ کوروش با بابل ، بابل از یکطرف به دریای مدیترانه امروزی و از طرف دیگر خلیج فارس و یک طرف در شمال عربستان بود .

در زمان کوروش قسمتی از فلسطین که در آن اورشلیم قرار داشت به اسم یوده بوده و پادشاه آن شش بت سر نام داشت.

معبد یهودی ها که در اورشلیم بود وبدست نبوکدنصرویران گردید، بدست کوروش و با هزینه خود کوروش بر اساس نقشه قدیم معبد ساخته شد و رومیها آن را خراب و ویران کردند.

بر تارک آن معبد به خط فارسی ، ایلامی ، بابلی و آرامی نوشته شده بود « این هیکل با خرج کوروش پادشاه ایران و بابل و جهات اربعه که یهودیان را آزادی بخشید ساخته شده است ».

نوه زوروبل از سوی کوروش سرپرست و پادشاه یهودیان جهت وارد شدن یهودیان به اورشلیم شد.

22 سال ساختن معبد طول کشید که در زمان داریوش اول ساختن معبد به اتمام رسید.

شهر شوش از بابل قدیمی تر است وطول حصار شهر بیشتر از چهل کیلو مترمیشده است.و اولین شهری بود که علاوه بر حصار بوسیله خندق اطراف آن و پر کردن آب بوسیله رودخانه های آنجا شهر را از دشمن حفاظت میکردند .

کوروش کشورهای سوریه ، لبنان ، و فلسطین را منضم به امپراطوری ایران کرد.

آمریکا قبل از کریستف کلمب سه3 بار از طرف دیگران کشف شده بود.اول از طرف هیئتی از خلیج عقبه ، دوم مسلمانان آفریقای غربی بخصوص مسلمانان کشور مغرب ( مراکش ) و سوم از طرف مردم اسکاندیناوی ( دانمارکی ها ) و همچنین کشیش های فرقه مذهبی مسیحی موسوم به تامپل ( معبد ) که مرکز آنها در فرانسه بود و بدون اطلاع دیگران به آمریکا سفر کرده و از آنجا نقره می آوردندومیفروختند که حدود دو2 قرن این کار را انجام میدادند و کسی نمیدانست نقره ها و این ثروت را کشیشها از  کجا آوردند.

سه چیز انسان رامجبور میکند برخلاف عقل کارهایی را انجام دهد: حرص ، غرور ، شهوت .

  سلیمان گفته است سه نفر از اشتها سیری ندارند :

دانشمند طالب علم  -  حریص طالب ثروت  -  مرد هوس باز طالب زن .


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

پس از مرگ بدنم را موميای نكنيدو در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد.زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تاذره ذره های بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.چه افتخاری برای انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكی مثل ايران دفن شود.از همه پارسيان و هم‌ پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردندو مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گويند.به واپسين پند من گوش فرا داريد.اگر می‌خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكی كنيدفرزندان من،دوستان من،من اكنون به پايان زندگی نزديك گشته‌اممن آن را با نشانه‌های آشكار دريافته‌اموقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپنداريد و كام من اين است كه اين احساسدر کردار و رفتار شما نمايانگر باشد،زيرا من به هنگام كودكی ، جوانی و پيری بخت‌يار بوده‌ام،هميشه نيروی من افزون گشته است آن چنان كه هم امروز نيز احساس نمی‌كنم كه از هنگام جوانی ناتوان‌ترم.من دوستان را به خاطر نيكويی‌های خود خوشبختو دشمنانم را فرمان‌بردار خويش ديده‌ام.زادگاه من بخش كوچكی از آسيا بود.من آنرا اكنون سربلند و بلندپايه باز می‌گذارم.اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ،خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.حتی در پيروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم.در اين هنگام كه به سرای ديگر می‌گذرم،شما و ميهنم را خوشبخت می‌بينم.و از اين رو می‌خواهم كه آيندگان مرا مردی خوشبخت بدانند.مرگ چيزی است شبيه به خواب.در مرگ است كه روح انسان به ابديت می پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد می گردد به آتيه تسلط پيدا می كند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بودپس اگر چنين بود كه من انديشيدم،به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ،اما اگر اين چنين نبود،آنگاه ازخدای بزرگ بترسيد كه در بقای او هيچ ترديدی نيستو پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.بايد آشكارا جانشين خود را اعلام كنم تا پس از من پريشانی و نابسامانی روی ندهد.من شما هر دو فرزندانم را يكسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم كهآزموده‌ تر است كشور را سامان خواهد دادفرزندانم! من شما را از كودكی چنان پرورده‌ام كه پيران را آزرم داريدو كوشش كنيد تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند.تو كمبوجيه، مپندار كه عصای زرين پادشاهی،تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.دوستان يک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند.همواره حامی كيش يزدان پرستی باش،اما هيچ قومی را مجبور نكنكه از كيش تو پيروی نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كههر كسی بايد آزاد باشد تا از هر كيشی كه ميل دارد پيروی كند.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبهبرچسب:, | | نویسنده : كوروش بزرگ |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.